dokhtari mahkomb tanhae

dokhtari mahkom be tanhae

من یک زنم 

یک مادر....

نه!!!!! من یک آدمم!!

یک موجودزنده که حق نفس کشیدن دارم

حق زندگی

حق عاشقی!

چه دردی دارد تیرنگاه مردان سرزمینم

چه زجری دارد زخم زبان هم جنس هایم! 

تنهاجرم من این است که من یک زنم!

پس حق ندارم عاشق شوم.....دل ببندم....کسی رادوست داشته باشم.....

چون تنم متعلق است به دیگری!

کسی که شاید هم آغوشش شوم اما همدلش نیستم....

کسی که شاید مراببوسد اما من غرق شهوت این بوسه نمیشوم....

.

.

من یک زنم باداشتن مردی درکنارم عاشق مرد دیگری هستم!

مثل هزاران زن دیگراین سرزمینم ناخواسته وبدون عشق بله راگفت ام!!

اماحالا دلم بادیدن دیگری به تپش افتاده است....

تاوان عاشقی من سنگساراست...!!

بزن...محکم تربزن که من مردن برای عشق را خوش ترازاین زندگی بی روح میدانم....

.

.

.

چه جالب!!! حی توهم بدنگاهم میکنی....

اماعشق من

من فاحشه نیستم....من هرزه نیستم!!

من یک زنم که قلب دارم....احساس دارم ودوباره عاشق شده ام!!

.

.

تمام نامهربانی ها به کنار....

اماتومهربان...مرادوست داشته باش...

+نوشته شده در پنج شنبه 9 بهمن 1393برچسب:,ساعت16:3توسط taranoom | |